معنی فارسی enharden

B1

سخت کردن، به حالت سخت یا غیرقابل انعطاف تبدیل کردن.

To make something hard or more resolute.

example
معنی(example):

با تجربه، او شروع به سخت‌تر کردن نظراتش کرد.

مثال:

With experience, she began to enharden her opinions.

معنی(example):

هوای سرد می‌تواند سطح زمین را سخت کند.

مثال:

The cold weather can enharden the surface of the ground.

معنی فارسی کلمه enharden

: معنی enharden به فارسی

سخت کردن، به حالت سخت یا غیرقابل انعطاف تبدیل کردن.