معنی فارسی ennuied

B1

خستگی، یک احساس عمیق از یکنواختی یا کسالت.

A feeling of listlessness and dissatisfaction arising from a lack of occupation or excitement.

example
معنی(example):

پس از یک روز طولانی در محل کار، او احساس خستگی و نیاز به استراحت کرد.

مثال:

After a long day at work, he felt ennui and wanted to relax.

معنی(example):

او خسته بود و نمی‌خواست با دوستان به بیرون برود.

مثال:

She was ennui and did not want to go out with friends.

معنی فارسی کلمه ennuied

: معنی ennuied به فارسی

خستگی، یک احساس عمیق از یکنواختی یا کسالت.