معنی فارسی ennuyant

B1

خسته‌کننده، به چیزی اشاره دارد که باعث بی‌حالی یا عدم علاقه می‌شود.

Boring or tiresome, causing a lack of interest or enthusiasm.

example
معنی(example):

فیلم واقعاً خسته‌کننده بود و نشستن در آن سخت بود.

مثال:

The movie was really ennuyant and hard to sit through.

معنی(example):

سخنرانی او آن‌قدر خسته‌کننده بود که بیشتر دانش‌آموزان خوابشان برد.

مثال:

His lecture was so ennuyant that most students fell asleep.

معنی فارسی کلمه ennuyant

: معنی ennuyant به فارسی

خسته‌کننده، به چیزی اشاره دارد که باعث بی‌حالی یا عدم علاقه می‌شود.