معنی فارسی enrail

B1

مدت زمانی که به مسیری خاص تجهیز می‌شود، به خصوص در زمینه حمل و نقل.

To provide or facilitate a route or system, particularly in railway or transport context.

example
معنی(example):

طرح‌های جدید شهر را با حمل و نقل بهتری هموار خواهد کرد.

مثال:

The new tracks will enrail the city with better transportation.

معنی(example):

آن‌ها قصد دارند گردشگران را بین جاذبه‌های اصلی جلب کنند.

مثال:

They aim to enrail tourists between major attractions.

معنی فارسی کلمه enrail

: معنی enrail به فارسی

مدت زمانی که به مسیری خاص تجهیز می‌شود، به خصوص در زمینه حمل و نقل.