معنی فارسی enravishingly
B2به طرز جذاب و مجذوبکننده.
In a manner that captivates or fascinates.
- ADVERB
example
معنی(example):
او شب گذشته در کنسرت به طرز شگفتانگیزی آواز خواند.
مثال:
She sang enravishingly at the concert last night.
معنی(example):
گلها در آفتاب بهاری به طرز شگفتانگیزی شکوفا شدند.
مثال:
The flowers bloomed enravishingly in the spring sun.
معنی فارسی کلمه enravishingly
:
به طرز جذاب و مجذوبکننده.
