معنی فارسی ensconcing

B1

جا دادن، در مکانی امن و راحت قراردادن یا پنهان کردن.

To settle securely or snugly; to place comfortably.

verb
معنی(verb):

To place in a secure environment.

معنی(verb):

To settle comfortably.

example
معنی(example):

او در صندلی راحتی خود را جا داده بود.

مثال:

She was ensconcing herself in the cozy armchair.

معنی(example):

او هنگام جا دادن خود در پتویش احساس امنیت کرد.

مثال:

He felt safe while ensconcing in his blanket.

معنی فارسی کلمه ensconcing

: معنی ensconcing به فارسی

جا دادن، در مکانی امن و راحت قراردادن یا پنهان کردن.