معنی فارسی enspangle

B1

به معنای زینت دادن یا تزیین کردن چیزی با اشیاء براق یا جواهرات.

To adorn something with sparkling or shining elements.

example
معنی(example):

هنرمند تصمیم گرفت که بوم را با رنگهای روشن زینت دهد.

مثال:

The artist chose to enspangle the canvas with bright colors.

معنی(example):

تزئینات به نظر می‌رسید کل اتاق را برای جشن زینت داده‌اند.

مثال:

The decorations seemed to enspangle the entire room for the celebration.

معنی فارسی کلمه enspangle

: معنی enspangle به فارسی

به معنای زینت دادن یا تزیین کردن چیزی با اشیاء براق یا جواهرات.