معنی فارسی ensuance

B1

تضمین، اطمینان از تحقق چیزی طبق یک استاندارد مشخص.

The act of ensuring or guaranteeing something.

example
معنی(example):

تضمین مقررات ایمنی بسیار مهم است.

مثال:

The ensuance of safety regulations is critical.

معنی(example):

تضمین کیفیت در تولید بسیار ضروری است.

مثال:

Ensurance of quality is essential in manufacturing.

معنی فارسی کلمه ensuance

: معنی ensuance به فارسی

تضمین، اطمینان از تحقق چیزی طبق یک استاندارد مشخص.