معنی فارسی ensuable
B2قابل وقوع، به ویژه از نظر نتیجهگیری یا پیامدها.
Capable of occurring or being derived from something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نتیجهای که قابل وقوع بود، غیرمنتظره بود.
مثال:
An ensuable result of the experiment was unexpected.
معنی(example):
در بحثها، معمولاً موضوعات قابل وقوع زیادی برای کاوش وجود دارد.
مثال:
In discussions, there are often ensuable topics to explore.
معنی فارسی کلمه ensuable
:
قابل وقوع، به ویژه از نظر نتیجهگیری یا پیامدها.