معنی فارسی enterpillar
B1موجودی که ممکن است شامل انواعی از حشرات باشد و در مراحل خاص زندگی خود به وضوح قابل شناسایی است.
Referring to a stage in the life cycle of certain insects, characterized by specific feeding behaviors.
- NOUN
example
معنی(example):
انتروپیلار به خاطر عادات تغذیهای منحصر به فردش شناخته شده است.
مثال:
The enterpillar is known for its unique feeding habits.
معنی(example):
مطالعه انتروپیلار میتواند بینشهایی درباره روابط اکولوژیکی ارائه دهد.
مثال:
Studying the enterpillar can reveal insights into ecological relationships.
معنی فارسی کلمه enterpillar
:
موجودی که ممکن است شامل انواعی از حشرات باشد و در مراحل خاص زندگی خود به وضوح قابل شناسایی است.