معنی فارسی enterprised
B1فعالیت در راستای شروع و اجرای یک پروژه یا برنامه با هدف خاص.
To undertake a venture or project, particularly in business or creative endeavors.
- VERB
example
معنی(example):
او یک پروژه جدید را آغاز کرد که به جامعه کمک خواهد کرد.
مثال:
He enterprised a new project that will benefit the community.
معنی(example):
آنها تصمیم به ایجاد نرمافزاری گرفتند که کارها را سادهتر کند.
مثال:
They enterprised to create a software that simplifies tasks.
معنی فارسی کلمه enterprised
:
فعالیت در راستای شروع و اجرای یک پروژه یا برنامه با هدف خاص.