معنی فارسی entomologic
B2مربوط به مطالعه حشرات و تأثیرات آنها بر محیط زیست.
Relating to the scientific study of insects.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یافتههای انتومولوژیکی برای موفقیت پروژه حیاتی بودند.
مثال:
The entomologic findings were crucial for the project's success.
معنی(example):
مطالعات انتومولوژیکی به ما کمک میکند تا تعادل اکولوژیکی را درک کنیم.
مثال:
Entomologic studies help us understand ecological balance.
معنی فارسی کلمه entomologic
:
مربوط به مطالعه حشرات و تأثیرات آنها بر محیط زیست.