معنی فارسی entomological

B2

مربوط به علم مطالعه حشرات، به‌ویژه در زمینه‌های تحقیقاتی و کاربردی.

Pertaining to the branch of science concerned with the study of insects.

example
معنی(example):

کنفرانس انتومولوژیکی هفته گذشته برگزار شد.

مثال:

An entomological conference took place last week.

معنی(example):

او تحقیقات انتومولوژیکی خود را درباره رفتار پروانه‌ها ارائه داد.

مثال:

She presented her entomological research on butterfly behaviors.

معنی فارسی کلمه entomological

: معنی entomological به فارسی

مربوط به علم مطالعه حشرات، به‌ویژه در زمینه‌های تحقیقاتی و کاربردی.