معنی فارسی entreasured
B2به معنای گنجینه شده، به چیزی که با ارزش و اهمیت نگهداری میشود اشاره دارد.
Something that has been treasured or valued highly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او نامههای مادربزرگش را گنجینه کرده است.
مثال:
She has entreasured her grandmother's letters.
معنی(example):
اشیاء گنجینه شده در موزه به نمایش گذاشته شدند.
مثال:
The entreasured artifacts were displayed in the museum.
معنی فارسی کلمه entreasured
:
به معنای گنجینه شده، به چیزی که با ارزش و اهمیت نگهداری میشود اشاره دارد.