معنی فارسی envier
B1کسی که به دیگران حسادت میکند و نمیتواند خوشحالی را تجربه کند.
A person who envies others.
- NOUN
example
معنی(example):
آرزوکننده هرگز نمیتواند با زندگی خود خوشحال باشد.
مثال:
The envier can never be happy with their own life.
معنی(example):
او به عنوان آرزوکننده شناخته میشد و همیشه خواهان چیزهایی بود که دیگران داشتند.
مثال:
She was known to be an envier, always wanting what others had.
معنی فارسی کلمه envier
:
کسی که به دیگران حسادت میکند و نمیتواند خوشحالی را تجربه کند.