معنی فارسی environed

B1

به معنای احاطه شدن یا احاطه کردن به چیزی استفاده می‌شود.

To be surrounded or encircled.

verb
معنی(verb):

To surround; to encircle.

example
معنی(example):

این منطقه توسط کوه‌های زیبا احاطه شده است.

مثال:

The area is environed by beautiful mountains.

معنی(example):

او خود را در احاطه‌ای از آرامش احساس کرد.

مثال:

She felt environed by a sense of peace.

معنی فارسی کلمه environed

: معنی environed به فارسی

به معنای احاطه شدن یا احاطه کردن به چیزی استفاده می‌شود.