معنی فارسی epilogized
B1ماضی از عمل اپیلوژی کردن؛ به معنای بیان کردن یک نتیجهگیری در گذشته.
Past tense of epilogize; to have made concluding remarks or summarized.
- VERB
example
معنی(example):
سخنران به زیبایی اپیلوژی کرد و مخاطبان را در اندیشه عمیق گذاشت.
مثال:
The speaker epilogized beautifully, leaving the audience in deep thought.
معنی(example):
پس از ارائه، او اپیلوژی کرد و اطمینان حاصل کرد که همه نکات اصلی را درک کردهاند.
مثال:
After the presentation, she epilogized, ensuring everyone understood the main points.
معنی فارسی کلمه epilogized
:
ماضی از عمل اپیلوژی کردن؛ به معنای بیان کردن یک نتیجهگیری در گذشته.