معنی فارسی epoche
C2معلق کردن قضاوت یا تجزیه و تحلیل از نظر فلسفی، به منظور پرهیز از تعصب.
A term used in philosophy to denote the suspension of judgment regarding non-evident propositions.
- NOUN
example
معنی(example):
در فلسفه، اپوخه به معلق کردن قضاوت اطلاق میشود.
مثال:
In philosophy, an epoche is a suspension of judgment.
معنی(example):
اپوخه به شما این امکان را میدهد که نگاهی بیطرفانه به دیدگاهها داشته باشید.
مثال:
The epoche allows for a pause to consider viewpoints without bias.
معنی فارسی کلمه epoche
:
معلق کردن قضاوت یا تجزیه و تحلیل از نظر فلسفی، به منظور پرهیز از تعصب.