معنی فارسی equilibrious
B2به حالتی اطلاق میشود که در آن تعادل و ثبات حاکم است، به ویژه در زمینههای سلامتی و روانی.
Characterized by balance and stability, often in terms of well-being.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جو متعادل حس آرامش را ایجاد کرد.
مثال:
The equilibrious atmosphere created a sense of calm.
معنی(example):
یک سبک زندگی متعادل سلامت روانی و جسمی را ترویج میدهد.
مثال:
An equilibrious lifestyle promotes mental and physical health.
معنی فارسی کلمه equilibrious
:
به حالتی اطلاق میشود که در آن تعادل و ثبات حاکم است، به ویژه در زمینههای سلامتی و روانی.