معنی فارسی equilibriate

B1

به معنای متعادل کردن یا به حالت تعادل رساندن یک سیستم یا فرآیند است.

To bring into balance or equilibrium.

example
معنی(example):

روش استفاده شده واکنش شیمیایی را متعادل خواهد کرد.

مثال:

The method used will equilibriate the chemical reaction.

معنی(example):

برای متعادل کردن ترکیب، باید نسبت‌ها را با دقت تنظیم کرد.

مثال:

To equilibriate the mixture, one must adjust the proportions carefully.

معنی فارسی کلمه equilibriate

: معنی equilibriate به فارسی

به معنای متعادل کردن یا به حالت تعادل رساندن یک سیستم یا فرآیند است.