معنی فارسی errantly

B1

به طور نادرست و اشتباه، به طریقی که باعث بدفهمی یا اشتباه شود.

Errantly refers to acting or speaking in a manner that is incorrect or mistaken.

example
معنی(example):

او به طرز نادرستی صحبت کرد و همه را دچار سردرگمی کرد.

مثال:

He spoke errantly, confusing everyone around him.

معنی(example):

او به اشتباه باور داشت که جلسه برای فردا برنامه‌ریزی شده است.

مثال:

She errantly believed that the meeting was scheduled for tomorrow.

معنی فارسی کلمه errantly

: معنی errantly به فارسی

به طور نادرست و اشتباه، به طریقی که باعث بدفهمی یا اشتباه شود.