معنی فارسی erraticness
B1ویژگی یا حالت ناپیوستگی و عدم ثبات.
The quality of being erratic or inconsistent.
- NOUN
example
معنی(example):
نامنظمی بازار سهام برای سرمایهگذاران نگرانکننده است.
مثال:
The erraticness of the stock market is concerning for investors.
معنی(example):
ما در مورد نامنظمی عملکرد او در کلاس صحبت کردیم.
مثال:
We discussed the erraticness of his performance in class.
معنی فارسی کلمه erraticness
:
ویژگی یا حالت ناپیوستگی و عدم ثبات.