معنی فارسی eruptively
B1بهطور انفجاری، به معنی اظهارنظر یا انجام کاری به شکل ناگهانی و شدید.
In a sudden and intense manner, often relating to volcanic activity or heated discussions.
- ADVERB
example
معنی(example):
آتشفشان بهطور انفجاری فوران کرد و خاکستر را به آسمان فرستاد.
مثال:
The volcano erupted eruptively, sending ash into the sky.
معنی(example):
بحث بهطور انفجاری و با شور و شوق شدید شد زیرا نظرات با هم برخورد کردند.
مثال:
The discussion became eruptively passionate as opinions clashed.
معنی فارسی کلمه eruptively
:
بهطور انفجاری، به معنی اظهارنظر یا انجام کاری به شکل ناگهانی و شدید.