معنی فارسی eruptiveness

B2

حالتی که نشان‌دهنده انفجار یا فوران است، به‌ ویژه در رفتار یا فعالیت.

The quality of being eruptive; often referring to sudden outbursts of activity or emotion.

example
معنی(example):

انفجاری بودن آتش‌فشان برای زمین‌شناسان غیرمنتظره بود.

مثال:

The eruptiveness of the volcano surprised geologists.

معنی(example):

انفجاری بودن او در طول مناظره همه را غافل‌گیر کرد.

مثال:

Her eruptiveness during the debate caught everyone off guard.

معنی فارسی کلمه eruptiveness

: معنی eruptiveness به فارسی

حالتی که نشان‌دهنده انفجار یا فوران است، به‌ ویژه در رفتار یا فعالیت.