معنی فارسی evasible
B2قابل اجتناب، به مواردی اشاره میکند که میتوان از آنها دوری کرد.
Able to be avoided or prevented.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
به نظر میرسید مسائل با راهحلهای صحیح قابل اجتناب هستند.
مثال:
The problems seemed evasible with the right solutions.
معنی(example):
اشتباهات او قابل اجتناب بودند اگر کارش را دوباره بررسی کرده بود.
مثال:
Her mistakes were evasible if she had double-checked her work.
معنی فارسی کلمه evasible
:
قابل اجتناب، به مواردی اشاره میکند که میتوان از آنها دوری کرد.