معنی فارسی eventuations

B1

پیامدها و نتایج یک حادثه یا واقعه.

The outcomes or results that follow an event.

example
معنی(example):

پیامدهای طوفان غیرقابل پیش بینی بودند.

مثال:

The eventuations of the storm were unpredictable.

معنی(example):

ما پیامدهای تصمیمات گذشته را تحلیل کردیم.

مثال:

We analyzed the eventuations of past decisions.

معنی فارسی کلمه eventuations

: معنی eventuations به فارسی

پیامدها و نتایج یک حادثه یا واقعه.