معنی فارسی evenwise
B1به اصطلاح، به طور برابر یا عادلانه.
In a manner that is equitable or balanced.
- ADVERB
example
معنی(example):
او حتی از نظر شرایط، واجد شرایطترین کاندید است.
مثال:
She is evenwise the most qualified candidate.
معنی(example):
کتاب حتی از نظر جذابیت بیشتر از فیلم است.
مثال:
The book is evenwise more interesting than the movie.
معنی فارسی کلمه evenwise
:
به اصطلاح، به طور برابر یا عادلانه.