معنی فارسی evincing
B1نمایان کردن، نشان دادن و بروز دادن احساسات یا ویژگیها.
The act of revealing or demonstrating something.
- verb
verb
معنی(verb):
To show or demonstrate clearly; to manifest.
example
معنی(example):
او برای پروژه enthusiasm فراوانی نشان میدهد.
مثال:
He is evincing great enthusiasm for the project.
معنی(example):
شیوه صحبت کردن او نشاندهنده اعتماد به نفسش است.
مثال:
The way she speaks is evincing her confidence.
معنی فارسی کلمه evincing
:
نمایان کردن، نشان دادن و بروز دادن احساسات یا ویژگیها.