معنی فارسی excavatory
B1مربوط به حفاری، به فرآیند و تکنیکهای مورد استفاده برای حفاری زمین و استخراج مواد مختلف اشاره دارد.
Relating to the act of excavating.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرآیند حفاری میتواند بسیار پیچیده باشد.
مثال:
The excavatory process can be quite complex.
معنی(example):
روشهای حفاری برای ساخت و ساز ضروری هستند.
مثال:
Excavatory methods are essential for construction.
معنی فارسی کلمه excavatory
:
مربوط به حفاری، به فرآیند و تکنیکهای مورد استفاده برای حفاری زمین و استخراج مواد مختلف اشاره دارد.