معنی فارسی excitableness

B1

قابلیت تحریک‌پذیری، به ویژه در زمینه‌های عصبی.

The quality of being excitable.

example
معنی(example):

تحریک‌پذیری نورون‌ها برای عملکردهای رفلکس حیاتی است.

مثال:

The excitableness of the neurons is critical for reflex actions.

معنی(example):

تحریک‌پذیری او در واکنش‌های سریعش مشهود بود.

مثال:

Her excitableness was evident in her quick reactions.

معنی فارسی کلمه excitableness

: معنی excitableness به فارسی

قابلیت تحریک‌پذیری، به ویژه در زمینه‌های عصبی.