معنی فارسی excitancy
B1هیجان، شوق و حالت نشاط و سرزندگی که ممکن است به دلیل یک رویداد یا وضعیت خاص ایجاد شود.
The quality of being excited or enthusiastic, often regarding an event or situation.
- NOUN
example
معنی(example):
هیجان جمعیت در طول کنسرت قابل احساس بود.
مثال:
The excitancy of the crowd was palpable during the concert.
معنی(example):
هیجان او درباره پروژه همه را تشویق کرد.
مثال:
Her excitancy about the project motivated everyone.
معنی فارسی کلمه excitancy
:
هیجان، شوق و حالت نشاط و سرزندگی که ممکن است به دلیل یک رویداد یا وضعیت خاص ایجاد شود.