معنی فارسی excitably
B1به طور هیجانی یا تحریکپذیر.
In an excitable manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با هیجان به خبر ترفیع خود پاسخ داد.
مثال:
She responded excitably to the news of her promotion.
معنی(example):
حضار به نمایش با هیجان واکنش نشان دادند.
مثال:
The audience reacted excitably to the performance.
معنی فارسی کلمه excitably
:
به طور هیجانی یا تحریکپذیر.
