معنی فارسی excogitable
B1قابل تصور یا درک شدن، به راحتی قابل فکر کردن.
Capable of being thought out or reasoned.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این مشکل با اندیشه دقیق قابل درک است.
مثال:
The problem is excogitable with careful thought.
معنی(example):
راه حلهایی برای بسیاری از چالشها اغلب قابل فهم هستند.
مثال:
Solutions for many challenges are often excogitable.
معنی فارسی کلمه excogitable
:
قابل تصور یا درک شدن، به راحتی قابل فکر کردن.