معنی فارسی excurvature

B1

انحناداری، مقدار انحنای یک سطح یا جسم در حال انحنا.

The degree or extent of curvature.

example
معنی(example):

انحناداری لنز بر چگونگی کانونی شدن نور تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The excurvature of the lens affects how light focuses.

معنی(example):

درک انحناداری برای طراحی اپتیکی ضروری است.

مثال:

Understanding the excurvature is essential for optical design.

معنی فارسی کلمه excurvature

: معنی excurvature به فارسی

انحناداری، مقدار انحنای یک سطح یا جسم در حال انحنا.