معنی فارسی executrixship
B1اجراکنندگی زنانه، مسئولیتها و اختیارات یک زن به عنوان اجراکننده.
The role or position of a female executor.
- NOUN
example
معنی(example):
اجراکنندگی او از او خواسته بود که املاک را به طور مسئولانه مدیریت کند.
مثال:
Her executrixship required her to manage the estate responsibly.
معنی(example):
اجراکنندگی شامل وظایف و تعهدات قانونی است.
مثال:
The executrixship involves legal duties and obligations.
معنی فارسی کلمه executrixship
:
اجراکنندگی زنانه، مسئولیتها و اختیارات یک زن به عنوان اجراکننده.