معنی فارسی exhibitory
B1مربوط به یا توصیفکننده نمایش دادن یا به معرض گذاشتن.
Descriptive of the act of exhibiting or displaying something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کیفیت نمایشگاهی ارائه بسیار چشمگیر بود.
مثال:
The exhibitory quality of the presentation was impressive.
معنی(example):
مهارتهای او به شیوهای نمایشگاهی در طول دوره ارائه شد.
مثال:
Her skills were exhibited in an exhibitory manner during the course.
معنی فارسی کلمه exhibitory
:
مربوط به یا توصیفکننده نمایش دادن یا به معرض گذاشتن.