معنی فارسی existlessness
B1عدم وجود، عدم حضور یا نبود چیزها و واقعیتها.
The state of being without existence.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم وجود صحنه آن را غیرواقعی جلوه میدهد.
مثال:
The existlessness of the scene made it feel surreal.
معنی(example):
عدم وجود میتواند به احساس خالی بودن منجر شود.
مثال:
Existlessness can lead to feelings of emptiness.
معنی فارسی کلمه existlessness
:
عدم وجود، عدم حضور یا نبود چیزها و واقعیتها.