معنی فارسی exorbitate

B1

افزایش دادن یا بالا بردن به طور غیر منطقی یا غیرمعمول.

To increase or raise beyond usual or reasonable limits.

example
معنی(example):

کمیته تصمیم گرفت قیمت‌های اوراق قرضه را به شدت بالا ببرد.

مثال:

The committee decided to exorbitate the bond prices.

معنی(example):

آنها ممکن است هزینه‌ها را برای پرداخت‌های دیرهنگام به شدت افزایش دهند.

مثال:

They may exorbitate the fees for late payments.

معنی فارسی کلمه exorbitate

: معنی exorbitate به فارسی

افزایش دادن یا بالا بردن به طور غیر منطقی یا غیرمعمول.