معنی فارسی expandedly

B1

به شکل گسترش‌یافته، با توضیحات و جزئیات بیشتر از حالت عادی.

In a manner that is expanded or made larger in scope or detail.

example
معنی(example):

این داستان به طرز مفصلی گسترش یافته بود و اطلاعات بیشتری نسبت به قبل ارائه می‌کرد.

مثال:

The story was expandedly detailed, offering more information than before.

معنی(example):

او مفهوم را به طور مفصل در طول سخنرانی توضیح داد.

مثال:

He explained the concept expandedly during the lecture.

معنی فارسی کلمه expandedly

: معنی expandedly به فارسی

به شکل گسترش‌یافته، با توضیحات و جزئیات بیشتر از حالت عادی.