معنی فارسی expander
B1شخص یا ابزاری که باعث گسترش یا افزایش چیزی میشود.
A person or thing that expands, often used in contexts involving ideas or technology.
- NOUN
example
معنی(example):
گسترشدهنده نرمافزار به ادغام ویژگیهای جدید کمک کرد.
مثال:
The expander for the software helped integrate new features.
معنی(example):
او به عنوان گسترشدهنده ایدهها در تیم شناخته میشود.
مثال:
He is known as an expander of ideas in the team.
معنی فارسی کلمه expander
:
شخص یا ابزاری که باعث گسترش یا افزایش چیزی میشود.