معنی فارسی expandibility

B1

قابلیت گسترش پیدا کردن، به ویژه در زمینه نرم‌افزار یا محصولات.

The capacity to be expanded, especially in terms of software or products.

example
معنی(example):

گسترش‌پذیری نرم‌افزار به روزرسانی آن را آسان می‌کند.

مثال:

The expandibility of the software makes it easy to update.

معنی(example):

تمرکز آنها بر گسترش‌پذیری از رشد آینده اطمینان حاصل می‌کند.

مثال:

Their focus on expandibility ensures future growth.

معنی فارسی کلمه expandibility

: معنی expandibility به فارسی

قابلیت گسترش پیدا کردن، به ویژه در زمینه نرم‌افزار یا محصولات.