معنی فارسی experienceless

B1

عدم تجربه، به معنی نداشتن تجربه یا عدم آشنایی با مفاهیم یا پیچیدگی‌ها.

Lacking experience or knowledge about certain concepts or complexities.

example
معنی(example):

جوانانی که تجربه نداشتند، در ارتباط با داستان‌های نسل‌های قبلی دچار مشکل شدند.

مثال:

The experienceless youth struggled to relate to the stories of older generations.

معنی(example):

یک دیدگاه بدون تجربه می‌تواند درک انسان را از مسائل پیچیده محدود کند.

مثال:

An experienceless perspective can limit one’s understanding of complex issues.

معنی فارسی کلمه experienceless

: معنی experienceless به فارسی

عدم تجربه، به معنی نداشتن تجربه یا عدم آشنایی با مفاهیم یا پیچیدگی‌ها.