معنی فارسی experiencer
B1کسی که تجربهای را از سر میگذراند، معمولاً احساسات و برداشتهای خود را از آن رویداد به اشتراک میگذارد.
A person who undergoes an experience and shares their feelings and insights about it.
- NOUN
example
معنی(example):
هر شخصی که این رویداد را تجربه کرد، آن را با بینشهای شخصی منحصر به فردی توصیف کرد.
مثال:
Each experiencer of the event described it with unique personal insights.
معنی(example):
تجربهگر معمولاً تأثیر وضعیت بر زندگی خود را منعکس میکند.
مثال:
The experiencer often reflects the impact of the situation on their life.
معنی فارسی کلمه experiencer
:
کسی که تجربهای را از سر میگذراند، معمولاً احساسات و برداشتهای خود را از آن رویداد به اشتراک میگذارد.