معنی فارسی exteriority
B1ویژگیهایی که به بخش یا سطح بیرونی یک چیز مربوط میشود.
The quality or state of being external; the outer aspect.
- NOUN
example
معنی(example):
خارجی ساختمان بسیار چشمگیر بود.
مثال:
The exteriority of the building was impressive.
معنی(example):
ما در مورد بیرونی بودن آن در ارتباط با هدفش صحبت کردیم.
مثال:
We discussed the exteriority in relation to its purpose.
معنی فارسی کلمه exteriority
:
ویژگیهایی که به بخش یا سطح بیرونی یک چیز مربوط میشود.