معنی فارسی exterminable
B1قابل نابودی و ریشهکن کردن، به طوری که امکان از بین بردن چیزی وجود داشته باشد.
Capable of being exterminated or destroyed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی آفات با درمان مناسب قابل نابودی هستند.
مثال:
Some pests are exterminable with the right treatment.
معنی(example):
این گونه در این منطقه قابل نابودی در نظر گرفته میشود.
مثال:
The species is considered exterminable in the region.
معنی فارسی کلمه exterminable
:
قابل نابودی و ریشهکن کردن، به طوری که امکان از بین بردن چیزی وجود داشته باشد.