معنی فارسی exterraneous

B1

زائد، غیرضروری و بی‌ربط به موضوع یا مسئله اصلی.

Not necessary or relevant; extra.

example
معنی(example):

گزارش شامل چندین جزئیات زائد بود که غیرضروری بودند.

مثال:

The report included several exterraneous details that were unnecessary.

معنی(example):

نظرات او برای موضوع اصلی بی‌مورد بود.

مثال:

Her comments were exterraneous to the main issue at hand.

معنی فارسی کلمه exterraneous

: معنی exterraneous به فارسی

زائد، غیرضروری و بی‌ربط به موضوع یا مسئله اصلی.