معنی فارسی extirpatory
B1استیصالی، مربوط به اقداماتی که حذف یا نابودی چیزی را در نظر دارد.
Relating to actions aimed at rooting out or eliminating.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کمیته استراتژیهای استیصالی را برای مقابله با گسترش بیماری پیشنهاد داد.
مثال:
The committee proposed extirpatory strategies to combat the spread of the disease.
معنی(example):
تلاشهای استیصالی همیشه ممکن است توسط جامعه به خوبی پذیرفته نشود.
مثال:
Extirpatory efforts may not always be well-received by the community.
معنی فارسی کلمه extirpatory
:
استیصالی، مربوط به اقداماتی که حذف یا نابودی چیزی را در نظر دارد.