معنی فارسی extrasensuous

B2

غیرحسی به آن دسته از تجربیات اطلاق می‌شود که از حواس طبیعی فراتر می‌روند.

Referring to sensations or experiences that exceed normal sensory perception.

example
معنی(example):

تصاویر غیرحسی فیلم، تماشاگران را جذب خود کرد.

مثال:

The film's extrasensuous imagery captivated the audience.

معنی(example):

تجربه‌های غیرحسی می‌توانند تاثیری ماندگار بگذارند.

مثال:

Extrasensuous experiences can leave a lasting impression.

معنی فارسی کلمه extrasensuous

: معنی extrasensuous به فارسی

غیرحسی به آن دسته از تجربیات اطلاق می‌شود که از حواس طبیعی فراتر می‌روند.