معنی فارسی extrasensorial
B2غیرحسی به تجربههایی اطلاق میشود که شامل درک فراتر از حواس طبیعی است.
Relating to experiences or perceptions that go beyond ordinary senses.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بینش غیرحسی هنرمند به او کمک کرد تا آثار منحصر به فردی خلق کند.
مثال:
The artist's extrasensorial vision helped him create unique works.
معنی(example):
تجربههای غیرحسی معمولاً سخت برای توضیح دادن هستند.
مثال:
Extrasensorial experiences are often difficult to explain.
معنی فارسی کلمه extrasensorial
:
غیرحسی به تجربههایی اطلاق میشود که شامل درک فراتر از حواس طبیعی است.