معنی فارسی exuvial
B1مربوط به پوست اندازی یا باقیماندههای پوست اندازی موجودات.
Relating to the shedding of the outer layer, especially in organisms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
باقیماندههای جلدی در نزدیکی جوی آب پیدا شد.
مثال:
The exuvial remains were found near the stream.
معنی(example):
ساختارهای جلدی بینشهایی در مورد چرخه حیات بسیاری از بندپایان فراهم میکند.
مثال:
Exuvial structures provide insights into the life cycle of many arthropods.
معنی فارسی کلمه exuvial
:
مربوط به پوست اندازی یا باقیماندههای پوست اندازی موجودات.